مطالب علمی

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

زندگی نامه یوسف پیامب


زندگی نامه

دوران تولد و کودکی

یعقوب فرزند اسحاق و نوۀ ابراهیم خلیل (ع) بود،یعقوب و برادرش(عیص) دوقلو بودند وچون یعقوب بعداز(عیص) به دنیا آمد اورا به این اسم نامیدند،اورا اسرائیل یعنی عبدالله می خواندند،زیرا در زبان سریانی(اسراء) به معنای عبد و(ایل) به معنای الله است.اورا اسرائیل می نامیدند،چون در زمرۀ خادمین بیت المقدّس بود.

اواولین کسی بود که داخل بیت الله می شد و آخرین کسی بود که از آنجا خارج می شد.او روشنایی بیت المقدّس را بر عهده داشت.

 یعقوب دارای دوازده پسر بود،فزوتیل،شمعون،لاوی،یهودا،ریالون،یشجر،بجماع

، لی،احاد،اشرکه نام مادر آنها(الیا)دخترخاله یعقوب بود و یوسف و بنیامین از زنی به نام راحیل بودند.فرزندان یعقوب همگی تنومند و زیبا روی بودند و یوسف زیباترین آنها بود،یکی از مخلوقات خداوند که خداوند نیمی از زیبایی های دنیا را در چهرۀ او قرار داد،به همین خاطراز همان دوران کودکی مورد حسادت برادرانش قرار می گرفت و یعقوب اورا از تمامی فرزندانش بیشتر دوست می داشت.روش بنی اسرائیل طوری بود که هر کس مرتکب دزدی می شد،او را به بندگی میگرفتند.یوسف در همان آغاز کودکی مورد توجه  خانواده و اقوام قرار داشت،عمه اش علاقه ی زیادی به یوسف داشت وبرای اینکه او را برای مدت بیشتری نزد خود نگه دارد،کمر بند اسحاق را زیرپیراهن یوسف پنهان کرد وبه او تهمت دزدی زد و بعد او را نزد خود نگه داشت.

یعقوب و خانواده اش هنگامی که وارد مصر شدند،حدود هفتاد و سه نفر بودند.

عادت یعقوب این گونه بود که هر روز قوچی را قربانی می کرد و آن را صدقه می داد.شبی به هنگام افطار فقیری به نام (ذمیال)بر در خانۀ او آمد،از اهل خانۀ یعقوب خواست تا مقداری غذا به او بدهند وگفت که گرسنه وغریبم،اما اهل خانه حرف های او را باور نکردند و ذمیال نا امید و دست خالی از در خانه یعقوب باز گشت.ذمیال آن شب را با گرسنگی وبا حمد خداوند به صبح رساند.در حالی که یعقوب فرزندانش با شکم سیر به خواب رفتنند.صبح فردا خداوند به سوی یعقوب وحی فرستاد که ای یعقوب بر بندۀ مومن رحم نکردی واو را در حالی که گرسنه و روزدار بود از در خانه ات راندی،اینک تو و فرزندانت باید مجازات شوید،بدان که بلا من اولیا را زود تر از دشمنانم فرا میگیرد و رویای یوسف درست در همان شب اتفاق افتاد.

یوسف در ان هنگام نه سال داشت،رو به پدرش صبح همان روز گفت:ای پدر، من در خواب یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم.همه انها بر من سجده می کردند.یعقوب گفت :ای پسرم خوابت را برای برادرانت حکایت نکن که برای تو نیرنگی می اندیشند.زیرا که شیطان برای آدمی دشمنی آشکار می باشد.

یعقوب دانست که وقت امتحان الهی فرا رسیده است وباید منتظر بلا باشد.برادران یوسف به خاطر توجه بیشتر یعقوب به او،کینه ای از یوسف به دل گرفتند.و گفتند،یوسف وبرادرش از ما نزد پدر دوست داشتنی تر هستند،به درستی که پدر ما،در گمراهی آشکاری است.یکی گفت:یوسف را بکشید،یا او را به سر زمین دوری بیاندازید،تا توجه پدرمان به ما معطوف شود.یکی از برادران گفت:او را در چاهی بیاندازید تا بعضی از مسافران او را پیدا کنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۲
سید وحید هاشمی

زندگینامه حضرت علی (ع)

 زندگینامه امام علی بن ابی طالب (ع(

نام: على بن ابی طالب.

کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.

ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... .

منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان.

تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص)

محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى)

تولد در خانه کعبه، فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش

از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.

نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام

کمک‏هاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد.

مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم.

حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ

صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت

 سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایت‏هاى او بهره‏مند بود. وى در این مدت نقش

مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت.

فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین

 شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع( را بر وى

تلقین فرمود و این دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود:

اللّهُ الَّذى یُحْیی وَیُمیتُ وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ اِغْفِرْ لِأُمّی فاطِمَةَ بِنْتَ اَسَدٍ، وَلَقِّنها حُجَّتها، وَوسّعْ عَلَیْها مَدْخَلَها، بِحَقِّ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ وَالْاَنْبِیاءِ الَّذینَ مِنْ قَبْلی فَاِنَّکَ اَرْحَمُ الرَّاحمینَ.(1)

مدت امامت: از زمان رحلت پیامبر اکرم (ص)، در 28 صفر سال یازدهم هجرى تا 21 رمضان سال 40 هجرى، به مدت 30 سال، که در

پنج سال آخر زندگى خلافت مسلمانان را نیز بر عهده داشت.

تاریخ و سبب شهادت: 21 رمضان سال 40 هجرى، بر اثر ضربت شمشیر مسمومى که عبدالرحمن بن ملجم مرادى (از بازماندگان خوارج

نهروان) در شب 19 رمضان بر فرقش فرود آورده بود.

محل دفن: نجف اشرف، در سرزمین عراق.

نظر به این که حضرت على (ع) از خباثت باطن بنى امیّه و خوارج عصر خویش آگاه بود، سفارش کرد محل قبرش پنهان بماند تا مورد

اهانت و هتک حرمت دشمنان قرار نگیرد. به همین دلیل، قبر شریف ایشان تا عصر خلافت منصور عباسى مخفى بود و در آن زمان، امام

 جعفر صادق (ع) آن را آشکار ساخت و مزار شیعیان و عدالت جویان جهان قرار داد.

همسران: 1. فاطمه زهرا، دختر رسول اللّه (ص)، 2. أمامه بنت أبى العاص، 3. خوله حنفیه 4. امّ البنین بنت حزام، 5. أسما بنت عمیس،

 6. لیلى بنت مسعود، 7. ام‏سعید بنت عروه، 8. محیاة بنت امرء القیس. و چند ام ولد.

امیرالمؤمنین على (ع) تا هنگامى که فاطمه زهرا (س) زنده بود، همسر دیگرى برنگزید. نخستین بانویى که افتخار همسرى آن حضرت،

 پس از شهادت فاطمه زهرا(س) را پیدا کرد، أمامه دختر ابى العاص بود که بنا به سفارش فاطمه زهرا(س) پا به خانه حضرت على (ع)

نهاد. مادر أمامه، زینب، دختر رسول اللّه (ص) و خواهر اعیانىِ (پدر و مادرى) فاطمه زهرا (س) بود.

به هنگام شهادت امام على (ع) در 21 رمضان سال 40 هجرى، چهارتن از همسران عقدىِ ایشان (به نام‏هاى: امامه، اُمّ البنین، اسماء،

لیلى) در قید حیات بودند.

فرزندان: الف) پسران: 1. امام حسن‏مجتبى، 2. امام‏حسین، 3. محمد حنفیه، 4. عبدالله(اکبر)، 5. ابوبکر (محمد اصغر)، 6. عباس، 7.

عثمان، 8. جعفر، 9. عبداللّه (اصغر)، 10. یحیى، 11، عون، 12. عمر )أطرف)، 13. محمد اوسط، 14. محسن (که به عقیده شیعیان،

 پیش از تولد، در رحم مادرش، فاطمه زهرا (س) سقط شد(.

ب) دختران: 1. زینب کبرى، 2. ام‏کلثوم کبرى، 3. رقیه، 4. ام الحسن، 5. رمله کبرى، 6. رمله صغرى، 7. ام هانى، 8. میمونه، 9.

فاطمه، 10. زینب صغرى، 11. ام‏کلثوم صغرى، 12. أمامه، 13. خدیجه، 14. ام کرام، 15. ام سلمه، 16. ام جعفر، 17. جمانه، 18. نفیسه.

میان تاریخ نگاران، در مورد تعداد فرزندان امام على (ع) اختلاف نظر وجود دارد. برخى تعداد آنان را بیش از آنچه ذکر شد و برخى

کمتر از اینان نقل کرده‏اند؛ اما همگى در این باره متفقند که نسل آن حضرت (ع) تنها از پنج فرزند استمرار یافت: امام حسن (ع)، امام

حسین (ع)، محمد حنفیه، ابوالفضل العباس و عمر أطرف. و سایر فرزندان ذکور آن حضرت، بدون نسل بودند.

اصحاب ویاران: تعداد اصحاب و یاران امیرالمؤمنین (ع) بى شمار است. اسامى برخى از آنان در تاریخ ثبت شده و نام بسیارى از آنان را

که خالصانه در تقویت و تحکیم حکومت عدل اسلامىِ آن حضرت تلاش نموده و در این راه سر و جان باختند، جزخداى دانا کسى نمى‏داند.

در اینجا به نام برخى از اصحاب برجسته آن حضرت اشاره مى‏کنیم:
 

1. اصبغ بن نباته.
2. اویس قرنى.
3. حارث بن عبدالله همدانى.
4. حجر بن عدى.
5. رشید هجرى.
6. زید بن صوحان عبدى.
7. سلیمان بن صرد خزاعى.
8. سهل بن حنیف.
9. صعصعة بن صوحان عبدى.
10. ابوالأسود دوئلى.
11. عبدالله بن عباس.
12. عبدالله بن بدیل.
13. عبدالله بن جعفر.
14. عبدالله بن خبّاب.
15. عبدالله بن أبى طلحه.
16. عثمان بن حنیف.
17. عدى بن حاتم.
18. عقیل بن ابى طالب.
 
   

19. عمروبن حمق خزاعى.
20. قنبر.
21. کمیل بن زیاد.
22. مالک بن حارث نخعى.
23. محمد بن ابى بکر.
24. محمد بن أبى حذیفه.
25. میثم بن یحیى تمار.
26. هاشم مرقال.
27. ابو ایّوب انصارى.
28. عبیدالله بن ابى رافع.
29. مقدادبن عمرو.
30. قیس بن سعد.
31. شریح بن هانى.
32. احنف بن قیس.
33. سعید بن قیس.
34. مغیرة بن نوفل.
35. جعدة بن هبیره.
36. ابراهیم بن مالک اشتر.
 
   

37. هرم بن حیان.
38. ابوطفیل کنانى.
39. ابو هیثم بن تیهان.
40. ابو ثمامه صیداوى.
41. ابوذر غفارى.
42. ابو رافع.
43. ابو سعید سعد بن مالک.
44. ابو عمره انصارى.
45. جابربن عبدالله انصارى.
46. جاریة بن قدامه تمیمى.
47. جندب بن عبدالله ازدى.
48. حبیب بن مظاهر.
49. حذیفة بن یمان.
50. رفاعة بن شداد.
51. سلمان فارسى.
52. سلیم بن قیس.
53. محمد بن جعفر طیار.
54. خبّاب بن اَرَت.

 

زمامداران معاصر:
1. پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)(1 - 11ق).
2. ابوبکر بن أبى قحافه (11- 13 ق.(.
3. عمربن خطاب (13- 23ق.(.
4. عثمان بن عفّان (23- 35 ق.(.
5. معاویة بن ابى سفیان (35- 60 ق.(.

پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) به همراهى امیرالمؤمنین على (ع) و سایر مسلمانان از مکه به مدینه، در شهر مکه و نواحى حجاز، حکومت واحدى نبود و تشکیلات سیاسى أعراب، به قبیله و طایفه محدود مى‏شد. به همین دلیل، نمى‏توان حاکم نام دارى را پیش از تشکیل حکومت اسلامى در مدینة الرسول، معرفى کرد. زمامداران یاد شده، همگى پس از هجرت پیامبر (ص)، زمام امور را بر عهده گرفتند.

روابط پیامبر اسلام (ص) با امیر المؤمنین، على (ع)

میان پیامبر اکرم (ص) و امام على (ع) از آغاز تا پایان زندگى آن دو بزرگوار، روابط ویژه‏اى برقرار بود که در این‏جا به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏کنیم:

پس از وفات عبدالمطلب، قیمومت حضرت محمد(ص) به عمویش ابوطالب واگذار گردید. ابوطالب و همسرش، فاطمه بنت اسد، حضرت محمد(ص) را، که از کودکى به ترتیب، پدر، مادر و جد خویش را از دست داده بود، در سن هشت سالگى به خانه خویش آورده و از او به سان فرزندانشان، بلکه بهتر از آنان، نگه‏دارى نمودند. محبّت و مهربانى با حضرت محمد(ص) تا پایان عمر آن دو ادامه داشت. هنگامى که حضرت محمد(ص) با حضرت خدیجه(س) ازدواج کرد، زندگى مستقل و مشترکى ر اآغاز نمود؛ اما پیوند او با ابوطالب و همسرش، فاطمه بنت اسد و فرزندانشان هرگز قطع نگشت.

در سن سى سالگى حضرت محمد (ص)، آخرین فرزند ابوطالب به دنیا آمد. و ابوطالب وى را «على» نام نهاد. تولد على، در خانه کعبه، رویدادى معجزه آسا و بى‏سابقه بود. حضرت محمد (ص) از على، در سنین نوزادى مراقبت مى‏کرد، به‏هنگام خواب، گهواره‏اش را حرکت مى‏داد، شیر در کامش مى‏ریخت و در برخى مواقع بدنش را مى‏شست و او را در آغوش مى‏گرفت. و به این صورت، از آغاز زندگى، او را با ألطاف و مهربانى‏هاى خویش آشنا کرد.

هنگامى که در مکه خشکسالى و قحطى به وجود آمد و تحمل هزینه زندگى عائله ابوطالب بر وى دشوار شد، حضرت محمد(ص) از او خواست تا على را به خانه خویش برد و به اتفاق خدیجه از او نگه‏دارى کند. از آن زمان به بعد، همیشه على به‏همراه حضرت محمد(ص) بود. در خانه، در سفر و در هر جایى که او بود، على نیز بود.

آن حضرت، در هر سال، حدود یک ماه در غار حرا به عبادت و نیایش مى‏پرداخت. رابط بین آن حضرت و خدیجه، على بود و بسا تنها انیس او در آن غار نیز على بود و بس. حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. نخستین زنى که به وى ایمان آورد، خدیجه و نخستین مردى که ایمان آورد، على (ع) بود. بیشتر اوقات، این سه نفر در کنار کعبه، به عبادت و خواندن نماز جمعى مى‏پرداختند که براى دیگران شگفت‏انگیز بود. هنگامى که حضرت محمد (ص) از جانب خدا با پیام «وَ اَنْذِرْ عَشیرَتَک الاقرَبینَ»(2) مأموریت یافت که طایفه و عشیره خویش را پیش از دیگران ارشاد نماید و آنان را به اسلام دعوت کند، هیچ کس دعوت آن حضرت را لبیک نگفته و حتى برخى از آنان سخنان ایشان را به استهزا گرفتند. در آن جمع، تنها على(ع) دعوت اسلام و پیامبر (ص) را پذیرفت. پیامبر اکرم (ص) دست على (ع) را گرفت و فرمود: «اِنَّ هذا اَخى و وَصیّى وَ خَلیفَتى؛(3) این، برادر، وصى و خلیفه من است.».

از این زمان، که جز خدیجه (س) و على (ع) کسى به پیامبر (ص) ایمان نیاورد، على(ع) به عنوان وصى و خلیفه آن حضرت معرفى مى‏شد. این مسئله، یک أمر عاطفى نیست، بلکه فرمان الهى است که از طریق پیامبر خدا ابلاغ گردید. از این تاریخ، مسؤولیت على (ع) نسبت به اسلام و پیامبر خدا (ص) سنگین‏تر شده و احساس وظیفه بیشترى مى‏کرد. هر چه از عمرش مى‏گذشت و دوران نوجوانى را پشت سر مى‏گذارد و به مرحله جوانى مى‏رسید، عشق و علاقه او به پیامبر اکرم(ص) افزون‏تر شده و دفاعش از محمد (ص) جدى‏تر و شدیدتر مى‏گردید.

اوج ایثارگرى‏هاى على (ع) براى پیامبر اکرم (ص)، در مکه معظمه، در لیلةالمبیت است، هنگامى که سران قریش پس از مشورت‏هاى بسیار، در دارالنّدوه، به این نتیجه رسیدند که چهل نفر از طوایف وقبایل گوناگون مکه، شبانه به خانه پیامبر اکرم (ص) هجوم آورده و او را با شمشیرهاى خویش قطعه قطعه کنند و براى همیشه، صداى اسلام را خاموش کنند. پیامبر اکرم (ص) براى خنثى سازى نقشه آنان، شبانه از خانه خارج و به غار ثور پناهنده شد و على (ع) براى فریب دشمن، داوطلب شده و در بستر پیامبر (ص) خوابید تا دشمنان از گریز پیامبر (ص) مطلع نشوند.

در اواخر شب، مأموران قریش با شمشیرهاى برهنه وارد اتاق پیامبر شده و به خیال خود، به طور گروهى، قصد حمله به آن حضرت را نمودند؛ ناگهان على (ع) از بستر پیامبر (ص)، برخاست و با آنان به مشاجره پرداخت. مهاجمان که سراسر وجودشان را خشم فرا گرفته بود، على (ع) را رها کرده و براى یافتن پیامبر (ص) به راه افتادند تا شاید او را بیابند و به قتل رسانند. قرآن مجید درباره فداکارى على(ع) در لیلة المبیت مى‏فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَه أبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»(4).

و هنگامى که پیامبر (ص) به مدینه مهاجرت فرمود، على (ع) مأموریت یافت کارهاى برزمین مانده پیامبر(ص) را در مکه سامان بخشد، بدهکارى‏هاى ایشان را بپردازد و خاندانش، از جمله دخترش، فاطمه زهرا (س) را از مکه به مدینه کوچ دهد.

در مدینة الرسول، که نخستین پایه‏هاى حکومت اسلامى به دست تواناى پیامبر اکرم (ص) و مجاهدت‏هاى وصف‏ناپذیر صحابه ومسلمانان صدر اسلام بنا نهاده شده بود، نقش على (ع) پس از حضرت محمد (ص) نقش حساس و تعیین کننده‏اى بود، به ویژه پس از آن‏که على (ع) به دامادىِ پیامبر اکرم (ص) مفتخرشد و بانوى بانوان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) به همسرىِ آن حضرت در آمد.

دفاع على (ع) از پیامبر اسلام (ص) در جنگ‏ها و غزوات آن حضرت و مبارزه با دشمنان کینه توز اسلام، حقیقت انکار ناپذیرى است که در تاریخ شیعه و اهل سنّت ثبت و درج گردیده است.

رشادت‏هاى على (ع) در جنگ‏هاى بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و سایر غزوات و سریه‏ها، اسلام را بیمه نمود و از گزند مشرکان و بدخواهان رهایى بخشید. این گونه فداکارى و رشادت‏ها در اعتلاى پرچم اسلام و برپایىِ نظام توحیدىِ اسلامى، علاقه متقابل پیامبر (ص) و على (ع) را دو چندان مى‏کرد. تعابیرى که از آن حضرت درباره على (ع) نقل شده است، گویاى شخصیت و قرب على (ع) به خدا و رسول خدا (ص) است. به عنوان نمونه، در جنگ خندق (احزاب) هنگامى که على(ع) براى مبارزه، در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت، پیامبر اکرم (ص) فرمود:

بَرَزَ الْایمانُ کُلُّهُ اِلىَ الشِّرکِ کُلِّه‏(5)؛ تمام ایمان در برابر تمام شرک به مبارزه برخاسته است.

پس از آن که على(ع) با پیروزى و کشتن دشمن خیره سر، از میدان نبرد بیرون آمد و صداى تکبیر مسلمانان فضاى مدینه را معطر ساخت، پیامبر اکرم(ص) درباره على(ع) فرمود:

ضَرْبَةُ عَلىٍ‏ّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْن؛(6)ارزش شمشیرى که على در روز خندق بر دشمن فرود آورد، از عبادت جهانیان بیشتر است.

سرانجام در سال دهم هجرى، پس از پایان یافتن مراسم فریضه حج و باز گشت حجاج به شهرهاى خویش، پیامبر اکرم (ص) پیش از رسیدن به وطن، مأموریت یافت على(ع) را به عنوان جانشین و خلیفه پس از خویش معرفى کند:

یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ؛(7)

اى پیامبر! آنچه از پروردگارت (درباره ولایت على) به تو رسیده است، به مردم ابلاغ نما.

سپس در خطاب به پیامبر (ص)، آمده است:

وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛(8)

اگر آن را انجام ندهى (على را به ولایت برنگزینى) رسالت خویش را به پایان نرسانده‏اى. و خداوند تو را از مردم (آنانى که با ولایت على مخالفند) ایمن خواهد داشت.

به همین منظور، پیامبر اسلام در میانه راه مکه و مدینه، در موضعى به نام «غدیرخم» که در سه میلى «جحفه» قرار دارد، حاجیان و همراهان خویش را گرد آورده و با این عبارت، على (ع) را به ولایت و جانشینى خویش معرفى کرد:

مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌ مَوْلاهُ، اَللّهُمَ وَالِ مَنْ والاه وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَه؛(9)

هر کس که من مولاى او و أولى به نفس او هستم، این على مولاى او و أولى به نفس او است. بار خدایا! دوست باش با هر کسى که با على دوست باشد، و دشمن باش با هر کسى که با او دشمن باشد! یارى کن کسى را که او را یارى دهد و واگذار کسى را که او را واگذارد!

به این صورت، حضرت على (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) معرفى شد و به دستور رسول خدا (ص) مردم مأمور شدند در خیمه حضرت على (ع) گرد آمده و این منصب را به وى تبریک و تهنیت گویند. از میان مردم، بیش از همه، عمربن خطاب در گفتن تبریک و تهنیت مبالغه مى‏کرد. او خطاب به آن حضرت گفت: «بَخٍّ بَخٍ‏لَکَ یا عَلیّ! اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَمَوْلى‏ کَلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ».(10)

پس از بازگشت به مدینه، چند ماهى نگذشته بود که رحلت جانگداز پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را در اندوهى بزرگ فرو برد و ابر سیاه فقدان پیامبر (ص) بر سر مسلمانان سایه افکند. در هنگامى که حضرت على (ع) با مساعدت برخى از خویشاوندان خود و بنا به سفارش پیامبر اکرم (ص) به کار غسل و کفن نمودن بدن مطهر آن حضرت سرگرم بود، برخى از صحابه در سقیفه بنى ساعده گرد آمده و درباره جانشینىِ پیامبر اکرم (ص) به رایزنى و مجادله پرداختند و سرانجام، ابوبکر بن ابى قحافه را به عنوان نخستین خلیفه برگزیدند و حق على (ع) را که از جانب پیامبر اکرم(ص) به آن تصریح شده بود، نادیده گرفتند. پیامبر اکرم (ص) در حیات با برکت خویش بارها این موضوع را پیش بینى کرده و براى پیش‏گیرى از آن، به مردم درباره مقام و منزلت على (ع) آگاهى مى‏داد. روایت ذیل نمونه‏اى از سخنان پیامر اسلام(ص) درباره حضرت على (ع) است که ابراهیم بن ابى محمود از امام رضا (ع) و ایشان از پدر و اجدادش نقل مى‏کند:

عَنْ عَلیّ‏بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ: یا عَلىّ أنْتَ الْمَظْلُومُ مِنْ بَعْدی، فَوَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَکَ وَاعْتَدى‏ عَلَیْکَ وَطُوبى‏ لِمَنْ تَبَعَکَ وَلَمْ یَخْتَرْ عَلَیْکَ...(11)؛

اما زین العابدین (ع) فرمود: پیامبر اکرم (ص) خطاب به امام على بن ابى‏طالب (ع) فرمود: اى على! پس از من تو مظلوم هستى. پس واى به حال کسى که به تو ستم و تعدى نماید و خوشا به حال کسى که از تو پیروى کرده و علیه تو اختیار نکند.

اى على! تو پس از من مبارزه خواهى نمود. پس واى به حال کسى که باتو نبرد کند و خوشا به حال کسى که در رکاب تو بجنگد.

اى على! تو همانى که به کلام من سخن مى‏گویى و با زبان من تکلّم مى‏کنى. پس واى به حال کسى که کلام تو را رد کند و خوشا به حال کسى که سخن تو را بپذیرد.

اى على! تو پس از من سرور این امتى و پیشواى آنان و جانشین من در بین آنان هستى. کسى که از تو جدا شود، روز قیامت از من جدا خواهد شد. کسى که با تو باشد، روز قیامت با من خواهد بود.

اى على! تو نخستین ایمان آورنده به من و تصدیق کننده‏ام هستى. و تو اولین کسى هستى که در کارم به من کمک کردى و همراه من با دشمنم جنگیدى. و تو نخستین نمازگزار با من بودى در حالى که مردم در آن هنگام در غفلت نادانى بودند.

اى على! تو اولین کسى هستى که با من از زمین برانگیخته مى‏شوى و نخستین کسى که با من از صراط مى‏گذرى. و خداى من، عزّوجلّ، به عزّتش سوگند یاد کرده است که از صراط نمى‏گذرد مگر کسى که برات ولایت تو و امامان از فرزندانت را داشته باشد. و تو نخستین فردى هستى که بر حوض من (کوثر) وارد مى‏شوى که دوستانت را از آن سیراب و دشمنانت را از آن باز مى‏دارى.

و هنگامى که در مقام محمود جاى گرفتم، تو همنشین من هستى که از دوستان ما شفاعت کنى و تو از آنان شفاعت مى‏کنى. و تو نخستین کسى هستى که در بهشت داخل مى‏شوى و پرچم من، که لواى حمد است، بر دست تو است. و این پرچم، هفتاد شقّه است که هر شقّه آن وسیع‏تر از خورشید و ماه است. و تو صاحب درخت طوبى در بهشت هستى که ریشه‏اش در خانه تو و شاخه هایش در خانه‏هاى شیعیان و دوستداران تو است.

روابط امام على (ع) با خلفا

پس از رحلت جانسوز پیامبر اسلام (ص) در حالى که حضرت (ع) با تعدادى از خواص به تجهیز جنازه آن حضرت مشغول بودند، گروهى از انصار و مهاجران، در سقیفه بنى ساعده تجمع کرده و درباره زمامدار پس از پیامبر (ص) به گفتگو پرداختند. گروه مهاجر با تمسک به مسئله سبقت در اسلام و نزدیکى به پیامبر (ص)، خلافت را از آن خود دانسته و ابوبکر بن ابى قحافه را به عنوان خلیفه رسول اللّه(ص) انتخاب کردند.

مهاجران و انصار، که فرمان خدا و رسولش (ص) درباره ولایت و حکومت امام على (ع) (در غدیر خم) را نادیده گرفته بودند، در تحکیم پایه‏هاى حکومت خلیفه اوّل کوشیدند و همگان را به بیعت با وى ترغیب نمودند و مخالفان سقیفه بنى ساعده را با تهدید وادار به انقیاد و تسلیم کردند. در این میان، حضرت على (ع) و بزرگان بنى‏هاشم و برخى از صحابه پیامبر (ص) که یقین به رهبرى و ولایت امام على (ع) داشتند، از بیعت با ابوبکر امتناع کرده و با تحصن در خانه فاطمه زهرا (س) مخالفت خود را با خلافت ابوبکر اعلام نمودند؛ اما رفتار حکومت با آنان خشونت‏آمیز بود، به طورى که براى بیرون بردن حضرت على (ع) و طرفداران ولایت ایشان، درِ خانه فاطمه (س) را آتش زدند و به خانه‏اى که پیامبر (ص) بدون اجازه وارد آن نمى‏شد، هجوم آورده و با بى‏حرمتىِ تمام، حضرت على (ع) و یارانش را به مسجد برده و مجبور به بیعت ساختند. در این هجوم وحشیانه، حضرت فاطمه، دختر رسول خدا(ص) آسیب فراوانى دید و بر اثر آن، حملش سقط گردید.

حضرت على (ع) پس از تثبیت حکومت ابوبکر، چاره‏اى جز سکوت و کناره‏گیرى از سیاست ندید. به همین دلیل، حدود 25 سال، در عین راهنمایى و یارى رسانى به مسلمانان و خلفاى سه‏گانه، خانه‏نشینى را اختیار و با کرامت نفس، از گرفتن حق مسلّم خویش چشم‏پوشى کرد. خلفاى سه‏گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) که امام على (ع) را آینه تمام نماى پیامبر (ص) دانسته و رقیب خویش مى‏پنداشتند، از گوشه‏گیرى و خانه‏نشینى آن حضرت استقبال کرده و او را با ترفندهاى گوناگون، از صحنه سیاست و حکومت خارج نمودند.

رویدادهاى مهم

1. تولد حضرت على(ع) در خانه خدا(کعبه)، در سیزده رجب سال سى‏ام عام‏الفیل.

2. درخواست حضرت محمد (ص) از عمویش، ابوطالب براى بردن فرزند کوچکش، على (ع) به خانه خویش، و تلاش آن حضرت و همسرش خدیجه کبرى براى تربیت و پرورش حضرت على (ع).

3. گرویدن همزمان خدیجه کبرى (س) و حضرت على (ع) به اسلام و پیامبر اکرم(ص)، در نخستین روزهاى بعثت.

4. همراهى حضرت على (ع) با پیامبر (ص) در غار حرا.

5. اقتداى خدیجه کبرى (س) و حضرت على (ع) به نماز پیامبر اسلام (ص) در مسجد الحرام.

6. محاصره خاندان عبدالمطلب در شعب ابى‏طالب، به مدت سه سال، به جرم پشتیبانى از حضرت محمد (ص).

7. درگذشت ابوطالب، پدر حضرت على (ع) در مکه معظمه، پس از رهایى از محاصره در شعب ابى‏طالب، و اندوه پیامبر (ص) در وفات او.

8. خوابیدن على (ع) در بستر پیامبر اسلام (ص)، در لیلة المبیت.

9. دیدار على(ع) با پیامبراکرم(ص) در غار ثور(پنهان‏گاه پیامبر(ص) در شب هجرت).

10. دستور پیامبر(ص) به على(ع) در بازگرداندن امانت‏هاى مردم که نزد پیامبر(ص) بود، اداى دیون آن حضرت و آوردن خاندان پیامبر(ص) از مکه به مدینه (در ایّام هجرت).

11. ایجاد پیمان برادرى بین هر دو نفر از مسلمانان در سال اول هجرى و عقد اخوت میان پیامبر اسلام (ص) و على (ع) در مدینه.

12. ازدواج على (ع) با فاطمه زهرا (س)، دختر رسول خدا (ص)، در سال دوم هجرى در مدینه.

13. وقوع جنگ بدر میان مسلمانان و قریش، در سال دوم هجرى و رشادت‏هاى على (ع) و حمزه سیدالشهداء در این نبرد.

14. فداکارى‏هاى على (ع) در جنگ احد و محافظت از پیامبر اکرم (ص) در صحنه‏هاى خطیر این جنگ در شوال سال سوم هجرى.

15. وفات فاطمه بنت اسد، مادر على (ع) در مدینه، در سال چهارم هجرى.

16. وقوع جنگ بنى مصطلق میان مسلمانان و مشرکان طایفه بنى مصطلق و دلاورى‏هاى على (ع) براى پیروزى پیامبر (ص) در این نبرد، در شعبان سال پنجم هجرى.

17. محاصره مدینه توسط مشرکان قریش و طایفه‏هاى هم پیمان آنها و وقوع جنگ خندق (احزاب)، در شوال سال پنجم هجرى، و کشته شدن عمرو بن عبدود به دست على (ع) در این نبرد.

18. وقوع جنگ‏خیبر میان مسلمانان و یهودیان، در سال هفتم هجرى، و کشته شدن مرحب و برادرش حارث و تعدادى از دلاوران یهود به دست على (ع) و کندن درِ دژ قموص (از دژهاى هفت‏گانه خیبر) توسط آن حضرت و پیروزى مسلمانان.

19. مأموریت على (ع) از سوى پیامبر اکرم (ص) براى نبرد با مشرکان وادىِ‏یابس، در سال هشتم هجرى، و پیروزى تحسین برانگیز حضرت على (ع) در این نبرد (جنگ ذات السَلاسل).

20. اعطاى پرچم اسلام به على (ع) توسط پیامبر اکرم (ص)، در هنگام فتح مکه، در سال هشتم هجرى، و همراهى على (ع) با پیامبر اکرم (ص) در فرو ریختن بت‏ها و مجسمه‏ها از دیوار کعبه.

21. وقوع جنگ میان مسلمانان و دو قبیله هوازن و ثقیف در وادىِ حنین، پس از فتح مکه، در سال هشتم هجرى، و رشادت‏هاى على (ع) در این نبرد و کشته شدن چهل نفر از قهرمانان مشرک به دست آن حضرت.

22. وقوع جنگ تبوک میان مسلمانان و وابستگان حکومت روم، در سال نهم هجرى، و باقى ماندن على (ع) به دستور پیامبر اکرم (ص) در مدینه، در غیاب رسول خدا(ص).

23. نازل شدن سوره برائت، در سال نهم هجرى، و مأموریت على (ع) از سوى پیامبر اکرم (ص) براى ابلاغ این سوره به مردم مکه.

24. همراهىِ حضرت على (ع)، فاطمه زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین(ع) با پیامبر اکرم (ص)، در جریان مباهله نصاراى نجران، در سال دهم هجرى.

25. اعزام حضرت على(ع) به یمن از سوى پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرى.

26. مسافرت پیامبر اکرم (ص) و خاندان او و مسلمانان به مکه معظمه، براى انجام فریضه حج، در سال دهم هجرى (معروف به حجّة الوداع)، و پیوستن على (ع) به آنان پس از مراجعت از یمن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۷
سید وحید هاشمی

پدر فرشچیان که نماینده فرش اصفهان بود با دیدن استعداد فرزندش، وی را به کارگاه نقاشی استاد حاج میرزا آقا امامی برد. فرشچیان پس از آموزش نزد استاد امامی و عیسی بهادری و دانش‌ آموختگی از مدرسه هنرهای زیبای اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و چندین سال به مطالعهٔ آثار هنرمندان غربی در موزه‌ها پرداخت. بنا بر گفته وی در موزه‌های اروپا، اول کسی بود که وارد موزه می‌شد با بسته‌ای از کتاب و قلم، و در نهایت آخر از همه، خود او بود که از موزه خارج می‌شد.

پس از بازگشت به ایران، فرشچیان کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد. محمود فرشچیان، هم اکنون در نیوجرسی آمریکا ساکن است و سفرهای دوره‌ای و فصلی به ایران دارد.

فیلم مستندی نیز با عنوان عشق‌پرداز به کارگردانی محمد هادی کاویانی، با حضور عزت الله انتظامی، پرویز پورحسینی و با صدای زیبا بروفه در نکوداشت او ساخته شده‌است که در آیین رونمایی کتاب پنجم استاد به نمایش در آمد.[۲] فرزندان استاد فرشچیان به نام‌های دکتر علی مراد فرشچیان و لیلا فرشچیان و فاطمه فرشچیان هستند. دکتر علی مراد فرشچیان در ایالت فلوریدا آمریکا مشغول طبابت می‌باشد و لیلا تحلیلگر رفتار در ایالت نیوجرسی ساکن است.[۳]

سبک

موزه استاد فرشچیان، کاخ سعدآباد، تهران

فرشچیان بنیان‌گذار مکتب خود در نقاشی ایرانی، که پایبند به شکل کلاسیک همراه با استفاده از تکنیک‌های جدید برای توسعه دامنه نقاشی ایرانی است. او به این شکل هنر زندگی جدیدی بخشید و آن را از رابطه همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد، برای آنکه استقلالی به این هنر بدهد که قبلاً آن را نداشت. نقاشی‌های قدرتمند و نوآورانه او پویا و گسترده و پر از جنب و جوش هستند، با تلفیقی جذاب از سنتی و مدرن، که ترکیبات سبک منحصر به فرد او در نقاشی هستند. برخی از توانایی‌های او احساس فوق‌العاده خلاقیت، نقوش محرک، خلقت فضای‌های گرد، خطوط نرم و قدرتمند، و خلقت رنگ‌های مواج هستند. آثار استاد فرشچیان یک ترکیب دل‌انگیز از هر دو اصالت و نوآوری است. آثارهای او از شعر کلاسیک، ادبیات، قرآن، کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، و همچنین تخیل عمیق خود را پرورش یافته است.[۴] استاد فرشچیان نقش مهمی در معرفی هنر ایران به صحنه بین‌المللی هنر ایفا کرده است. او دعوت شد تا در دانشگاه‌های متعدد و مؤسسات هنری صحبت کند. شش کتاب و مقالات متعددی در مورد آثار وی منتشر شده‌است.[۵]

فرشچیان و مولانا

تابلوی «شمس و مولانا» ی فرشچیان از یکی از اشعار مولانا الهام گرفته شده است. رنگ‌های خاصی در نقاشی استفاده شده است تا ارتباط عرفانی و معنوی که بین مولوی و شمس وجود داشته را برجسته کند.[۶]

کتاب‌ها

برخی آثار

تابلو عصر عاشورا
  • «ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا
  • «پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهٔ مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغول‌اند.
  • «عصر عاشورا»: فرشچیان در مورد نحوه طراحی این اثر می‌گوید:
«سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی؛ و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری». این اثر توسط او به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۸
سید وحید هاشمی